امیر شیبانی زاده فعال دانشجویی و مدنی مشهد در دستبند و پابند


بعد از 45 روز پدر و مادرم توتنستند من که تنها پسرشان هستم را ببینند...در پزشکی قانونی با دستبندو پابند حتی اجازه نداشتند که به من نزدیک شوند. این فیلم زمانیست که به زندان بازگردانده میشدم و پدرم با چشمان پر از اشک به من میخندید و به همه میگفت این پسر من است, مرد شده. این زنجیرها نشانه حقارت این حکومت است... ولی همچنان اشک میریخت روزها در زندان در گوشه ای به یاد اشکهای پدرم گریستم و به صحبتهاش دلگرم بودم


بعد از بازداشتم در ۲۵ بهمن ۸۹ ,در بازداشتگاه کوی پلیس,بازپرس دادگاه انقلاب با توجه به اینکه برای 5پنجمین بار بود که بازداشت میشدم به من گفت :تو مشکل روانی داری که اینقدر دوست داری اذیت و آزار بشی و اینها همه نشانه دیوانگی توست. من در جوابش گفتم که مشکل من اینجاست که نمیتوانم ایران و خاک میهنم را در یست دیوانگانی همچون شما رها کنم و نمیتوانم دهان بر ظلم شما ببندم. با این جواب بازپرس سریعا مرا به زندان وکیل اباد مشهد منتقل کرد . بعد از شش ۶ روز مرا از زندان به پزشکی قانونی بردند و بنا به درخواست قوه قضائیه برای بررسی سلامت روحی و روانی من تشکیل کمیسیون دادند. هفته ای ۳ مرتبه با دستبند و پابند و لباس زندان به پزشکی قانونی منتقل میشدم. در نهایت جواب پزشکی قانونی به قوه قضائیه این بود: مددجو امیر شیبانی زاده پس از انجام معاینات دقیق و تست های روانشناسی ,از نظر کمیسیون پزشکی هیچ مشکل روحی و روانی نداشته و در صحت کامل عقلی و هوشی به سر میبرد. بعد از ۲ ماه هم در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ با قرار ۸۰ میلیون تومانی ازاد شدم. جالب اینجاست که در تمام این مدت من از درد دندان و انفولانزا رنج میبردم و هرگز حتی به درمانگاه خود زندان هم منتقل نشدم